لینوکسی شدم!
بسم الله...
سلام...
به پیشنهاد یکی از دوستان لینوکسی شدم و توزیع مینت رو روی لپ تاپم نصب کردم و با لینوکس کار میکنم از این به بعد...این پست رو هم از محیط این سیستم عامل می فرستم... شب احتمالا وبلاگم رو آپدیت می کنم.
سبز و آرام باشید و شاد در پناه خدا
+ نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم مهر ۱۳۸۹ ساعت ۲:۵۴ ب.ظ توسط محمدرضا سلطانی
|
و در آغاز هیچ نبود و کلمه بود و آن کلمه خدا بود. و کلمه بی زبانی که بخواندش و بی اندیشه ای که بداندش ، چگونه می تواند بود؟ و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود... و با نبودن چگونه می توان بودن؟ و خدا بود و او با عدم و عدم گوش نداشت... حرف هایی هست برای گفتن... که اگر گوشی نبود نمی گوییم و حرف هایی هست برای نگفتن . حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آرند . حرفهایی شگفت ، زیبا و اهورایی همین هایند و سرمایه ماورایی هر کس به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد.