از انسان تا خدا با علم بی پایان نجوم

بسم الله؛

  • معمولا در گشت و گذار اینترنتی اگر به سایت خوبی برخورد کنم در خبرنامه آن عضو می شوم تا جدیدترین مطالبش برایم ارسال شود.یکی از این سایتها معمولا بسته های فرهنگی را به صورت هرروزه برای کاربرانش ارسال می کند که شامل لینکهای جالب و خواندنی ای است...
  • یکی از این لینکها مطلب جالبی بود درباره عظمت دنیا...فکر میکنم بازنشر آن در اینجا جالب باشد.مطلب بدون دخل و تصرف در پایین می آید.

تا به حال به بزرگی خداوند فکر کرده اید ؟ با خواندن و دقت در تصاویر بسیار زیبا و شگفت آور این مطلب و اطلاعاتی که بنده در اختیار شما قرار خواهم داد شاید تازه ذره ای از بزرگی خداوند را حس کنید !! به شما توصیه می کنم که از کنار این مطلب به سادگی نگذرید و حتما در ادامه ی مطلب به ادامه ی آن بپردازید . وگر نه شاید عمر خود را در جهل نسبت به قدرت و بزرگی خداوند بگذرانید.

 

برای شرح این مطلب از انسان شروع کرده و به اعماق کیهان سفر میکنیم.

آیا تا به حال فکر کرده اید که حجم زمین چند برابر یک انسان است؟

آیا فکر کرده اید یک ملیارد چه عدد بزرگی است؟

منظومه ی شمسی از 9 سیاره و یک ستاره یعنی خورشید تشکیل شده اند که 4 سیاره یعنی زهره ، تیر یا عطارد ، مریخ و پلوتو کوچکتر از زمین هستند و مشتری ، زحل ، اورانوس و نبتون بزرگتر از زمین هستند ... 

در تصویر زیر پنج سیاره ی (به تر تیب از بزرگ به کوچک): زمین> زهره > مریخ > پلوتو در اندازه های نسبی حقیقی دیده می شوند.

 

 در تصویر زیر نیز زمین را به همراه همه ی سیاره های منظومه ی شمسی مشاهده می کنیم که به تر تیب از کوچک به بزرگ بدین صورت هستند : مشتری> زحل > اورانوس > نبتون > زمین > زهره > مریخ > تیر یا عطارد > پلوتو .

 

 

 سیاره ی مشتری حدود هزار و سیصد برابر (1300) سیاره ی زمین است . یعتی هزارو سیصد تا زمین در سیاره ی مشتری جا میگیرد . آیا می دانید که خورشید چند برابر زمین است ؟ یک میلیون و سیصد هزار (1،300،000) برابر زمین . 

آیا تا به حال به عدد یک میلیون فکر کرده اید ؟ لطفا در این مبحث از فکر های اقتصادی بیرون آیید چون حالا حالا ها با اعداد بسیار بزرگ کار داریم . حال بزرگی یک میلیون را برایتان شرح خواهم داد . اگر بخواهیم از عدد 1 شروع کرده و تا عدد یک میلیون بشماریم آیا میدانید چقدر طول می کشد؟ اگر هر عدد را در یک ثانیه بشماریم ( حتی عدد های بزرگ را ) و هرگز استرا حتی نداشته باشیم حدود 276 ساعت یعنی 11 روز و نیم طول میکشد.

حال فکر کنید که خورشید یک میلیون و سیصد هزار برابر زمین است. در تصویر زیر که با اندازه های نسبی از منظومه ی شمسی طراحی شده این موضوع مشخص است .

 

 

 آیا می دانید که تمامی ستاره های موجود در کهکشان راه شیری بدون استثنا از خورشید بزرگتر هستند؟ بدون استثنا . در تصویر زیر ستاره ی سیروس را در کنار خورشید و سیارات منظومه ی شمسی مشاهده می کنیم . در این تصویر میبینید که سیاره ی زمین اصلا قابل دیدن نیست .

 

 

ستاره های کهکشان راه شیری را به سه دسته ی کوتوله ها ،متوسط ها و غول پیکر ها تقسیم میکنند که در تصویر زیر مشاهده میکنیم که ستاره های خورشید و سیروس جزو کوتوله ها هستند و ستاره ی arcturus جزو متوسط هاست.

 

حال فکر کنید که انسانس که روی زمین قرار دارد چقدر است ؟ اما هنوز اینها اجرام بزرگی نیستند در تصویر زیر ستاره ی خورشید ما و حتی سیروس قابل مشاهده نیستند و ستاره های betelgeuse و antares غول پیکر ها هستند !!! اما زمین و انسان کجاست ؟ 

 

   آیا تا به حال به عدد یک میلیارد فکر کرده اید ؟ شاید در این زمانه با این وضع تورم و اقتصاد شما یک میلیارد را عدد چندان یزرگی ندانید . اما در این مبحث برای سنجش اعداد باید ذهن خود را از اقتصاد خارج کنید و کمی بیشتر فکر کنید

آیا میدانید که اگر بخواهیم از عدد 1 شروع کرده و تا عدد یک میلیارد بشماریم و در میان آن هیچ استراحتی نکرده و هر عدد ( حتی اعداد بسیار بزرگ ) را در یک ثانیه بشماریم چقدر به طول می انجامد؟

حدس بزنید: دوهفته ؟ یک ماه ؟ شش ماه ؟ خیر .....  سی و یک سال آن هم بدون هیچ وقفه ای .

حال اگر بخواهیم زمان خورد و خوراک و خواب را هم محاسبه کنیم اگر خداوند عمر با عزت بدهد ان شا الله بعد از 100 سالگی شاید بتوتنیم به عدد یک میلیارد برسیم .

حالا آیا می دانید در کهکشان راه شیری چند ستاره اعم از کوتوله ، متوسط و غول پیکر وجود دارد ؟

حدود سیصد تا چهارصد میلیارد ستاره (300 تا 400 میلیارد !!!!) حتی بعضی از منابع تا 500 میلیارد نیز نقل کرده اند !!!! تازه فقط در کهکشان راه شیری!!!!!

الله اکبر    الله اکبر    الله اکبر    الله اکبر    الله اکبر    الله اکبر    الله اکبر       

حتما میدانید که سرعت نور سیصد هزار کیلومتر بر ثانیه است (300،000 کیلومتر بر ثانیه) !!!

یعنی اگر با فرض محال با سرعت نور یعنی 300،000 کیلومتر برثانیه حرکت کنیم در هر ثانیه میتوانیم 300،000 هزار کیلومتر مسافت را طی کنیم یعنی حدود هفت و نیم دور دور کره ی زمین در یک ثانیه . فاصله ی زمین تا ماه حدود 384،000 کیلومتر است یعنی با سر عت نور میتوان طی 1.25 ثانیه به ماه رفت . و باسرعت نور میتوان طی 8 دقیقه و 20ثانیه به خورشید سفر کرد . اما آیا می دانید که نزدیک ترین ستاره به خورشید یعنی پروکسیمای قنطورس چقدر با آن فاصله دارد ؟ 4 سال نوری !!! یعنی تصویری که امشب ازآن میبینیم بر ای 4 سال پیش است که نورش اکنون به ما رسیده است!!! تصویر زیر کهکشان راه شیری را نشان میدهد.

 

 

 هریک از دنباله هایی که شما به صورت یک خط مشاهده می کنید یک بازو از کهکشان است . قطر این کهکشان یعنی از بازوی شرقی تا بازوی غربی حدود 200 هزار سال نوری می باشد . یعنی اگر خداوند عمر با عزت دهد و مابا سرعت نور از یک طرف کهکشان شروع به حرکت کنیم ان شا الله 200 هزار سال بعد به طرف دیگر آن می رسیم. امام کهکشان راه شیری از کوچک ترین کهکشان های شناخته شده است !!! و کهکشان هایی شناخته شده اند که میلیارد هابرابر کهکشان ما هستند !!!!

 و ضخامت آن یعنی اگر آن را به صورت یک بشقاب فرض کنیم فاصله ی روی بشقاب و زیربشقاب 10 تا 15 هزار سال نوری است . تصویر زیر یکی از بازو های این کهکشان را نشان می دهد که در کویر با یک دوربین قابل مشاهده است .

 

 

اما آیا میدانید چه تعداد از این کهکشان ها موجود است ؟ بیش از صد ها هزار میلیارد یعنی بیش از چند (100،000،000،000،000) !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! که در تصویر زیر قسمتی از این کهکشان ها مشخص هستند . توجه داشته باشید که هر نقطه ی نورانی در این تصویر یک کهکشان مجزا است .


 

 واین هم تصویر ی کهکشانی از فاصله ای دور تر :

 

 

 اما فقط این کهکشان ها نیستند که در فضاموجودند بلکه سحابی ها ، پاره کهکشانها ، سیاه چاله ها ، ستاره های خوشه ای و... موجودند که خود یک بحث مفصل می خواهند . در زیر عکس چند سحابی بسیار زیبارو خواهید دید اما شاید بخواهید قبلش بدونید که سحابی ها چیستند . در جهان علاوه بر ستاره‌ها مقادیر زیادی گرد و غبار و گاز وجود دارد که مابین کهکشانها پراکنده گردیده است. یعنی چگالی گاز در فضای بین کهکشانها برابر 20 اتم در هر اینچ مکعب است. برای مقایسه می‌توان آنرا با تعداد اتمهای موجود در هوا بر روی زمین و در سطج دریا برابر 10 در هر اینچ مکعب است، مقایسه کرد. سحابی ، ابر یا هر چیز دیگری است که از گرد و غبار و گاز میان ستاره‌ای تشکیل شده است.

 


 

 

 

 

 اما همه و همه ی این هایی که دیدیم تنها گوشه ای از آسمان اول است و تصاویری وجود دارد که این صد ها هزار میلیارد ستاره فقط گوشه ای از آن تصاویر است . بشر با این همه ابزار آلات دقیق تنها گوشه ای از آسمان اول را کشف کرده است و با و جود ابزار های فوق مدرن نجومی هنوز اعتراف دارد که بسیاری از آسمان را نشناخته است و حتی می گوید که اجرام و ستاره هایی وجود دارند که از ابتدای خلقت آنها نورشان به زمین نرسیده است و مااصلا آن هارا ندیده ایم . با این وجود اگر بشر میلیارد ها سال دیگر نیز به کسب اطلاعات از فظا بپر دازد حتی به انتهای آسمان اول هم نخواهد رسید . آیا میدانید چرا ؟ زیرا بشر امروز متکی به علم و دانش مادی خودش است درصورتی که ما شیعیان منابعی داریم که به دانش بی پایان الهی متصل اند. زمانی حضرت علی (ع) می فرمود از من از آسمانها سوال کنید که من به راه های آسمان از راه های زمین آشناترم  اما چه کسی از این علم مطلق الهی (روحی فداه)استفاده کرد ؟ امام صادق نیز کلاسهای ستاره شناسی و نجوم بر گزار می کردند که بسیاری از علوم منتقل شده از آن زمان تازه کشف شده و اسرار آن شناخته میشود . امام صادق (ع) فرمودند : آسمان اول نسبت به آسمان دوم مانند حلقه ای است در یک بیابان وسیع و آسمان دوم نسبت به سوم و همینطور تا آسمان هفتم هر کدام نسبت به آسمان بعدی اینگونه اند. اما همه ی اینها تازه عالم ملک را تشکیل می دهند . و عالم ملکوت که بر عالم ملک احاطه دارد اصلا از لحاظ اندازه به عالم ملک قابل مقایسه نیست . و خود عالم ملکوت نیز از چهار بخش به تر تیب از کوچک به بزرگ: لوح ، قلم ريال کرسی و عرش تشکیل شده است که بعد از عرش فقط و فقط و تا بینهایت خداوند است و هیچ محدودیتی دیگر وجود ندارد . امام صادق در مورد عالم برزخ که مرز میان عالم ملک و ملکوت است میفرمایند نسبت عالم برزخ به عالم شما مانند نسبت عالم شماست به شکم مادر .

  واین را بدانید که اگر به تعداد الکترون ها و ستاره ها و اجرام آسمانی عددی را بسازیم و این عدد را به اندازه ی خو دش به توان خودش برسانیم و باز عددی بدست آید و آن را نیز به تعداد خودش به توان خودش برسانیم و این کار را میلیارد ها میلیارد بار تکرار کنیم و عددی بدست آید و به اندازی این عدد عالم ملک و ملکوت و لاهوت و جبروت نیز داشته باشیم باز این در برابر عظمت خداوند هیچ است و فقط و فقط میتوان گفت :

 

 الله اکبرُ کبیراً

وخداوند به انسان وعده میدهد که ای انسان جایگاه تو در عالم ملکوت است نه در عالم ملک بلکه تو باید بر عالم ملک فرمانروایی کنی و بر آن سیطره داشته باشی اما چه کسی جز علی و محمد و ائمه ی اطهار

(صلی الله علیهم و آلهم)

 این سخن را درک می کند؟ 

 

منبع: عمارنامه

چرا مردم به پروژه "بگم بگم" ها بی اعتماد شدند؟

رئیس جمهور احمدی نژاد، از همان بدو ورود به ساختمان خوش آب و هوای پاستور قصد داشت افشاگری کند.

افشاگری علیه آنهایی که احمدی نژاد مدعی بود همگی مفسداند.

و یک لیست بلندبالا تهیه شد.

احمدی نژاد در اینجا و آنجا وعده می کرد که این اسامی را یک روز اعلام می کند اما درست در بزنگاه هایی که مردم منتظر شنیدن این اسامی بودند، به هر دلیلی این اتفاق رخ نمی داد.

و در واقع آن "یک روز" هیچ وقت سر نرسید.

مثلاً یک بار و در دوران مجلس هفتم، این، دوستانی با صفتهای حمیده! بودند که به گفته احمدی نژاد به او مشورت داده بودند تا از اعلام اسامی مفسیدن منصرف شود.

و گویا این قصه سر دراز داشت.

البته رئیس جمهور ما از بعد از فروکش کردن نسبی مطالبات مردم در زمینه اعلام اسامی مفسدین، به زعم خود کار را به گونه ای دیگر به پیش برد و به سراغ دانه درشت ها رفت. و این مسئله سرآغازی شد بر حمایت های مردمی از دولت افشاگر...

البته در این میان افشاگری هائی هم وجود داشت البته طی سال های حکومت دولت نهم، اگر اغراق نکنیم، یک به یک خنثی می شدند و حتی دولت نیز در برخی از آنها همچون پرونده اخراج مدیران بیمه ایران، بعدها از سوی نهادهای نظارتی کشور مکلّف به معذرت خواهی هم شد.

و یا این پالیزدار معروف بود که پس از به زندان افتادن و تنها ماندن از سوی یاران دولتی و مجلسی اش و پس از آنکه از آقای هاشمی به دلیل طرح چند تهمت عذرخواهی کرد در گفتگو با یک روزنامه زنجیره ای به صراحت گفت که عزم دولت احمدی نژاد برای مبارزه با فساد جدی نبود.

البته از حق نباید گذشت که دولت در برخی ماجراها نیز هدف را به درستی نشانه گیری کرد اما اتفاقاتی در درون دولت رخ داد که بهترین تعبیرش را عباس سلیمی نمین، منتقد شماره یک دانشگاه آزاد بعدها به کار برد: "دولت وارد معامله با دانشگاه آزاد شد."

از آن روزهای امید بخش مدت زیادی است که می گذرد. حالا این همان رئیس جمهور است که هنوز هم خود را مدعی مبارزه با فساد می داند اما جلوی کابینه اش یک خط قرمز می کشد.

گویا نمی داند که بازار "بگم بگم" ها دیگر داغ نیست و کسی انتظار شنیدن اسامی با ربط! از رئیس جمهور در زمینه فساد اقتصادی ندارد.

"بگم بگم"ها به دو دلیل برای مردم  رنگی ندارد.دلیل اول این است که دولت با اعمال خط قرمزی موهوم حاضر نیست درباره فساد جریان انحرافی مستقر در دولت بگوید و طبیعی است که این تبعیض آشکار موجب بی اعتمادی مردم به پروژه "بگم بگم" ها می شود.دلیل دوم نیز این است که در تمام مواردی که دولت دست به افشاگری زد بعدها مشخص شد که دستش خالی بوده و بی محابا وارد شده و باید عذرخواهی کند.از بانک پارسیان تا بیمه ایران و غیره و غیره.تا آنجا که برخی گفتند و نوشتند که دزدگیر 88 دیگر کار نمی کند!

حتی این قصه درام پرده دیگری را نیز به ادامه فصول خود اضافه کرده است. دیگر حتی اگر کسی بخواهد واقعیت ها را هم بگوید و افشا کند شاید برای مردم به دلیل اتفاقاتی که در این چند ساله از سوی دولت شاهد آن بودند، چندان اهمیتی نداشته باشد.

اکنون، این، برخوردها و پیگیری های شفاف قضایی است که برای مردم اهمیتی صد چندان یافته است.

به ویژه با ماجرای وقوع یک پرونده مفاسد اقتصادی به ارزش بیش از ۲۸۰۰ میلیارد تومان که از یک طرف وقوع آن بدون پشتیبانی های خاص ممکن نبوده است و از طرفی همه می دانند که رئیس جمهور در کنار هر پیگیری قضایی ایستاده و از آن حمایت می کند مگر پیگیریهایی که نوکش به سمت کابینه و اطرافیان رئیس جمهور باشد...!!!

در حقیقت اگرچه اینک مردم به دستگاه قضا و عملکرد بزرگانی همچون آملی لاریجانی و محسنی اژه ای چشم دوخته اند اما باید گفت ایکاش دولت در بزنگاه هایی هم که می بایست از مبارزه با فساد و انحراف دفاع کند، این کار را می کرد و دست به تعیین خط قرمز! در این رابطه نمی زد.

کاش امروز که همه منتظر شنیدن اخبار مربوط به زوایای این فساد مالی کلان هستند، همه ما نیز با استناد به عملکرد خوب احمدی نژاد در مبارزه با هر نوع فسادی در هر جایی، چشم به مواضع و سخنان رئیس جمهور نیز دوخته بودیم.

اما هنوز هم شاید دیر نشده باشد.

شاید رئیس جمهور بتواند با قرارگیری در کنار بازوان قضایی نظام در برخورد با بی سابقه ترین پرونده فساد مالی در تاریخ کشور و همگامی و کمک به آنها در هر عرصه ای؛ به مردم، افکار عمومی و رسانه ها بگوید که هیچکس و حتی نزدیکان او نیز در صورت ارتکاب به جرم و یا لزوم برخی پاسخگویی ها از مقولات قضایی ایمن نیستند.

هم اکنون وقتی است که احمدی نژاد باید زودتر بجنبد و اشتباهش در زمینه تعیین خط قرمز برای نهادهای نظارتی، امنیتی و قضایی نظام را جبران کند.
جبران کردنی که معلوم نیست با چه واکنشی در اذهان مردم روبه رو شود اما لااقل می تواند تصویری از احمدی نژاد در دل های مردم و در دلهای آنانی که احمدی نژاد بهتر است از آنها عذرخواهی کند حک نماید که تا همیشه به خوبی از آن یاد شود.

آیا انتظار زیادی است؟

ظريفي مي‌گفت: «به هنگام بازديد از يك بيمارستان رواني، از روانپزشكي پرسيدم شما چطور مي‌فهميد كه يك بيمار رواني به بستري شدن در بيمارستان نياز دارد يا نه؟

روانپزشك گفت: ما وان حمام را پر از آب مي‌كنيم و يك قاشق چايخوري، يك فنجان و يك سطل جلوي بيمار مي‌گذاريم و از او مي‌خواهيم كه وان را خالي كند.

من گفتم: آها ... فهميدم. آدم عادي بايد سطل را بردارد چون بزرگ‌تر است. روان‌پزشك گفت: نه! آدم عادي درپوش زير آب وان را برمي‌دارد... شما مي‌خواهيد تختتان كنار پنجره باشد؟»

اين روزها و پس از فراگير شدن قصه پرغصه اختلاس سه هزار ميليارد توماني از بانك صادرات، مديران بانكي كشور رفتار «عادي» از خود بروز نمي‌دهند.

اين مديران به جاي پذيرفتن قصور و تقصير خود و به عوض عذرخواهي از مردم به عنوان صاحبان اصلي سرمايه‌هاي كشور، هر يك توپ را در زمين ديگري مي‌اندازند و حتي با كمال تعجب خواستار دريافت جايزه هم مي‌شوند!

مديرعامل بانك صادرات كه چهار سال است توسط اين شخص و افرادش مورد اختلاس قرار گرفته، مي‌گويد: «به ما جايزه بدهيد كه اين را كشف كرديم» و رئيس‌كل بانك مركزي و معاونينش كه اساسا بايد نظارت عاليه بر گردش مالي و پولي كشور داشته باشند، مي‌گويند: «ما كه گفته بوديم ... تازه اصلا به ما چه مربوط!»

«عادي»ترين رفتار از مديران نظام بانكي كشور در چنين جرياني سخنان توجيهي و گرفتن انگشت اتهام به سوي ديگري نيست، بلكه «استعفا» است.

اين كف انتظار افكار عمومي و مردم از مديراني است كه در اين پرونده بزرگ و پيچيده دخيل بوده‌اند. اگر قوانين موضوعه كشور فعلا مجال محاكمه مديران بي‌كفايت را نمي‌دهد، حداقل نه به خاطر قانون بلكه به جهت احترام به مردم و افزايش اعتبار و اعتماد از دست رفته در نزد افكار عمومي خوب است اين مديران بلندپايه از پست خود كنار بروند.

بي‌كفايتي مديريتي در اين مسئله اظهر من الشمس است و هيچ چيزي نيز نمي‌تواند توجيه‌‌كننده سوء مديريت در بانك مركزي و بانك صادرات و همچنين ساير بانك‌هاي مرتبط با اين مسئله باشد. اكنون مردم مي‌پرسند آقايان و مديراني كه حقوق‌ها و پاداش‌هاي چند ده ميليون توماني مي‌گيرند چرا در برابر اين اتفاق فقط به فرافكني روي آورده‌اند؟

اگر مجرمان سزاوار محاكمه هستند مديراني كه قصورشان معلوم است شايسته كناره‌گيري‌اند. آيا اين انتظار زيادي است يا رفتاري است غيرعادي؟

پی نوشت:
اختلاس بزرگ چگونه لو رفت؟

تصویر عشق

کار کردن توی یک مجموعه ای که به امام رضا(ع) مربوط میشه حال و هوای خاصی داره...احساس میکنی مستقیم برای حضرت کار میکنی و رئیس همه ی این تشکیلات خود آقا امام رضاست...
امروز داشتم روی پرونده ی ادبیات رضوی کار میکردم که به این داستان برخوردم...داستان تصویر عشق از خانم نفسیه شیری....حین خوندنش چشمام خیس بود...اینجا هم منتشرم میکنم شاید دلتون هوای حضرت رو کرد...

تصویر عشق

گفتم:برات می فرستمش.

گفت:من همین رو میخوام.میخوام وقتی برمیگردم، سوغات ببرم شهرمون.زن اشک می ریخت و با نگاه ملتمسانه می گفت: اگر ببرم خوشحال میشه.

گفتم: این فقط یه تصویر نقاشیه، نقاشی گوشه ای از پنجره فولاد، بدردت نمی خوره.تازه! پرده ای به این بزرگی رو کجا میخوای ببری؟

بی اعتنا به حرفهایم زیر لب زمزمه کرد: روزی که از طرف کمیته امداد بهم خبردادن که میخوان بیارنم زیارت، از فرط خوشحالی خندیدم و اشک ریختم. باورم نمی شد که بعد از این همه سال به زیارتش میام. نفهمیدم چطور ساکم رو بستم...و او همون طور با چشماش منو نظاره می کرد. حتما توی دلش می گفت کاش می شد می آوردمش؛ ولی چطور با خودم می آوردمش؟ راهی شدم. مسیر کرمونشاه تا مشهد رو نفهمیدم چطور طی کردم. وقتی برای اولین بار پا برهنه پا توی صحنش گذاشتم، بهت زده شده بودم. یکباره نگاه بچه ام که در گوشه ی خانه دراز کشیده بود از جلو چشمام گذشت. از همه پرس و جو کردم که ضریح آقا کجاست؟

میخواستم جمعیت رو کنار بزنم و خودم رو به ضریحش برسونم، اما دیدم دردهای دیگرون از درد خودم کمتر نیست. رفتم پشت پنجره فولادش، مریض ها رو که دیدم دوباره بچه ام به نظرم اومد؛ ولی باز هم مریضی او در برابر مریضی دیگرون که توی چله زمستون دخیل بسته بودند معنایی نادشت..تازه، با کدوم پول می آوردمش؟ مونده بودم چی از آقام بخوام. به آقام چی بگم. وقتی میخواستم بیام ، کلی حرف و پیام داشتم، نمی دونم چی شده بود که زبونم بند اومده بود.

توی شلوغی ها گم شده بود.

اما امشب یک شب دیگه ای شده بود. نمایش شما، کبوتراتون، پنجره فولاد نقاشی شده ، پارچه های سبزی که از پرده نمایش آویزون شده بود و شمع های سوخته تون...دلم رو برد پشت پنجره فولاد. انگار که صحن رو برام قرق کرده بودند. حالا بهم بده با خودم ببرمش. ناامیدم نکن. مگه توی نمایش نگفتید این درگه درگه ناامیدی نیست؟ بچه ام چشم انتظاره، منتظر سوغات سفره؛ میخوام بچه فلجم رو پشتش دخیل ببندم، بهش نگاه کنم و پارچه سبزش رو بدست بچه ام ببندم و بگم؛ آقا اگه پول ندارم که بیارمش، لااقل می تونم این پرده رو توی خونه کاهگلی خودم ، آویزون کنم و هر روز و هر شب بیام توی صحنت و دلم رو به دیدارت خوش کنم...حالا چی؟ بهم می دی یا نه؟!

اشک توی چشم هایم حلقه زده بود؛ بغض توی گلویم گیر کرده بود و داشت خفه ام می کرد. دوباره به او نگاه کردم. شرمم می آمد به او بگویم : نه! در دلم گفتم: این همه سادگی و صفا از کجا آورده؟ نشست پشت پرده نقاشی پنجره فولاد  و گفت: همین جا می شینم تا یه پرده کوچیک مثل این برام بکشی تا به یادگار ببرم. به نداریم نگاه نکن، دعات می کنم.

پاهایم عزم رفتن کردند، با هزینه گروه نمایش، پرده ای کوچک طراحی کردیم؛ پرده ای که نقش یک پنجره فولاد داشت با کبوترهای زیاد در آسمان آبی اش؛

پرده ای که دل هر بیننده ای را با خودش می برد حرم امام رضا(ع).

زمانی رسیدیم که اتوبوس ها در حال رفتن بودند. پرده را از پنجره اتوبوس به او دادیم و او در حالی که خوشحالی در چشمانش برق می زد، برایمان دست تکان داد، چرا که تصویر عشق را به یادگار با خودش می برد.

غم عظیمی روی دلم سنگینی می کرد. باران نم نم می بارید و من به باران رحمت امام رضا(ع) می اندیشیدم.

شبکه جوانان رضوی

بسم الله؛

حدود یک هفته است که کار جدیدم را شروع کردم و در موسسه خدمات مشاوره ای، امور جوانان و پژوهش های اجتماعی آستان قدس رضوی مشغول به کار شده ام. در حال حاضر پروژه ای در موسسه در حال اجراست به نام شبکه جوانان رضوی(شجر) که پرتال جامعی است در خصوص جوانان که دبیری تحریریه ی این پرتال به بنده واگذار شده است. اینروزا در حال آماده سازی پرونده هایی در خصوص امام رضا(ع) برای دهه کرامت هستیم. تا چند روز مانده به شروع دهه کرامت سایت آغاز به کار می کند و در خدمت دوستان خواهیم بود.

در کنار کار در موسسه عصرها نیز در شرکت همچنان مشغول به فعالیت مورد علاقه ام یعنی برنامه نویسی هستم. 

پی نوشت: سه چیز مورد علاقه در زندگی من :برنامه نویسی، فلسفه و شعر و ادبیات