زندگی یک برنامه نویس
بسم الله؛
زندگی برنامه نویس ها همیشه پر بوده از دغدغه...همیشه ذهنشون درگیر مساله ایه....اون مساله گاهی پیدا کردن یک الگوریتم برای نرم افزار و برنامه ایه که داره مینویسه یا یک الگوریتم برای حل یک مساله در زندگی خودش یا جامعه!
همیشه در حال کد زنیه یا پیدا کردن یک الگوریتم...فرقی هم نمیکنه الگوریتم یک نرم افزار باشه یا الگوریتمی برای یک زندگی....همیشه ذهنشون درگیر این ماجراهاست....
+ نوشته شده در شنبه یکم تیر ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۴۵ ق.ظ توسط محمدرضا سلطانی
|
و در آغاز هیچ نبود و کلمه بود و آن کلمه خدا بود. و کلمه بی زبانی که بخواندش و بی اندیشه ای که بداندش ، چگونه می تواند بود؟ و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود... و با نبودن چگونه می توان بودن؟ و خدا بود و او با عدم و عدم گوش نداشت... حرف هایی هست برای گفتن... که اگر گوشی نبود نمی گوییم و حرف هایی هست برای نگفتن . حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آرند . حرفهایی شگفت ، زیبا و اهورایی همین هایند و سرمایه ماورایی هر کس به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد.