درباره حواشی حضور عماد افروغ در "پارک ملت"

آنچه گذشت نیازمند چند نکته قابل تذکر دارد.
۱- عماد افروغ سابقه روشنی دارد. جامعه شناسی که سالها در حوزه تئوری پردازی و نقد سیاست بدور از هرگونه مصلحت سنجی های معطوف به قدرت، فعال بوده است و از این حیث از مردان نشان دار و مرجع جریانات دانشجوئی و گروه های عدالتخواه و رسانه های متدین و مذهبی بوده است.
افروغ جامعه شناس و سیاست شناس و متفکری است که با نظام فکری روشن و منسجم در حوزه های مختلف، ضمن تاکید بر فقه اسلامی و جامعه مبتنی بر ولایت فقیه و مدل های بومی، علیه اسلامی سازی سرمایه داری، ماکیاولیسم مذهبی، کاسبان و دلالان سیاسی، مصلحت اندیشان قدرت طلب، هذیان گوئی مرتجعین و ویژه خواری خناسان نوشته و مصاحبه کرده وسخنها گفته است.
سابقه عدالتخواهی و مبارزاتی افروغ در دوره های مختلف کاملا روشن است. در دوران اصلاحات که برخی مدعیان امروز بیشترین افتخارشان بولتن نویسی در اتاق های زیر شیروانی است، افروغ در میانه میدان بوده است. عملکردش در ایام فتنه روشن است و مصاحبه های روشنگرانه وی با رسانه ها موجود است. وی جز اولین کسانی بود که ماهیت منافقانه جریان انحرافی متصل به قدرت را شناخت و معرفی کرد و هشدار داد که این جریان روزی در مقابل ولایت فقیه نیز خواهد ایستاد که ایستاد. هشدار افروغ از این رخنه انحرافی زمانی بود که برخی برای یاری رساندن به این جریان از هم سبقت می گرفتند و بر این خوش خدمتی شان می بالیدند.
این سابقه روشن و درخشان حضور وی در عرصه های سیاسی به معنای عاری از خطا و اشکال بودن نیست. سخنان روز دوشنبه اش نیز قابل نقد و بررسی است که تاکید افروغ نیز بر شکل گیری همین فضای روشنگرانه و انتقادی است. اما باید میان نقد وبی انصافی و فحاشی و عقده گشائی فرق قائل شد.
۲- سخنان دوشنبه شب افروغ فارغ از هر گونه ارزیابی، یک اظهار نظر است. نظراتی که بارها نیز از سوی او و دیگر کارشناسان سیاسی و فرهنگی و فقهی و غیره گفته شده است. اینکه چه میزان از این سخنان درست و چه بخشی قابل نقد است بماند برای اهلش. مهم این است که نظر متفاوت شنیدن را باید تمرین کرد. این همان چیزی است که رهبر انقلاب بارها در دیدار با دانشجویان و فعالان و متولیان فرهنگی درخواست کرده است. کسانی که با تنگ نظری اجازه طرح نظرات جدید و متفاوت را حتی به دوستداران انقلاب نمی دهند، بزرگترین مانع راه اندازی کرسی های آزاد اندیشی و نظریه پردازی در کشور هستند. اظهارات افروغ مانند هر اظهارنظر دیگری می تواند مورد نقد عالمانه قرار گیرد. و البته نقد سازنده و دلسوزانه، بدور از تنگ نظری و هیاهو و سرو صدا و یقه دریدن است.
برخی آگاهانه یا نابخردانه چنان فضای نقد و انتقاد را آلوده و استرس زا کرده اند که هر کس بخواهد قلمی زند و سخنی گوید مجبور است اول بر قانون اساسی و محتوای آن قسم بخورد و از سابقه انقلابی خود بگوید تا نکند باعث سوء تفاهم شود.
۳- اینکه صداو سیما سراغ طرح چنین موضوعاتی می رود حتما قابل تقدیراست . از این حیث باید به رسانه ملی دست مریزاد گفت. اما انتخاب برنامه مناسب برای طرح چنین موضوعاتی بسیار با اهمیت است. جای طرح این مسائل حتما در پارک ملت نیست.رسانه ملی می توانست در برنامه ای مرتبط و با حضور دیدگاه های متفاوت، موثرتر عمل کند. چه آنکه شب گذشته نیز از استاد واعظی دعوت کرد تا از ولایت فقیه و حکومت اسلامی بگوید که حکم این نیز همان است.
۴- جریان افراطی و سطحی وجود دارد که زیست سیاسی خود را در تخریب و حذف دیگران می بیند. این جریان که ناکارامدی تحلیلی و علمی و اجرائی خود را پشت "داد و فریاد و هیاهو" پنهان کرده است تلاش می کند همه نیروهای انقلاب را به هر بهانه ای ضد انقلاب و ضد ولایت فقیه و فتنه گر و غیره معرفی کند. رد پای این جریان را می توان در همه تندروی و افراط گری های ماههای گذشته که بارها نیز از سوی دلسوزان نظام مورد انتقاد قرار گرفته است مشاهده کرد. طبیعی است که برای این گروه حرف و متن و نظریه و غیره مهم نیست. غرض بهانه ای برای حذف آدم ها است. این جریان اگر بهانه ای برای حذف گروه های مقابل خود پیدا نکند به جان دوستانش می افتد. و صد البته در این بین جوانان هوشیاری وجود دارند که گوش به فرمان ولی شان، نه اهل تند روی اند و نه مماشات.


و در آغاز هیچ نبود و کلمه بود و آن کلمه خدا بود. و کلمه بی زبانی که بخواندش و بی اندیشه ای که بداندش ، چگونه می تواند بود؟ و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود... و با نبودن چگونه می توان بودن؟ و خدا بود و او با عدم و عدم گوش نداشت... حرف هایی هست برای گفتن... که اگر گوشی نبود نمی گوییم و حرف هایی هست برای نگفتن . حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آرند . حرفهایی شگفت ، زیبا و اهورایی همین هایند و سرمایه ماورایی هر کس به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد.